دوستان عزیز!

سلام

متاسفانه یکی از دوستام تصادف کرده و تو کماست.

از همتون میخوام که "واسش دعا کنید"

همیشه بعد هر توفان میشه آرامشو حس کرد

میشه به زندگی خندید تو اوج هر غروب سرد

باید پروازو باور کرد قفس چیز عجیبی نیست

که تنها راه خوشبختی رهایی از غریبی نیست

نمیشه از کویری خشک مسیر رویشو پرسید

باید از قطره ای بارون نگاه گندمو فهمید

غم امروزمون راهی به سوی شادی فرداست

تحمل کردن سختی تو اوج خستگی زیباست

همیشه زندگی بخشیش دچاره جبر و تقدیره

کنار ساحل دریاست که آبی معنی می گیره

همیشه فرصتی واسه نگاه کردن به دنیا هست

تو ظلمت ترین شب هم یه راهی رو به فردا هست

روبروی من سرابه بخت من همیشه خوابه

تو دلم جای یه زخمه بی تو زندگیم عذابه

توی این شهر سیاهی می دونم تو بی گناهی

واسه ی من تا همیشه قشنگترین اشتباهی

حالا دیگه خوب می دونم به تو رسیدن محاله

برای گذشتن از من دل تو چه بی قراره

حالا هرشب بی تو قلب من میگیره

منو تهدید می کنه بی تو میمیره

صدای رفتن تو, تو گوشم انگار

میگه از پیشم برو خدانگهدار

میدونم که انتظار فایده نداره

دل من همیشه زرد و بی بهاره

صدای رفتن تو, تو گوشم انگار

میگه از پیشم برو خدانگهدار

راستشو بخواید یه چند روزیه یه حس جدید داره تو وجودم  وول میخوره!!!اولش نخواستم جدی بگیرمش اما...

اما دست از سرم برنمیداره!!

آخه فک میکردم حداقل تا سه چار ماه دیگه این حس رویایی به سراغم نیاد.اما...

اما خوب دلش خواست زودتر بیاد!!!

یه حس خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووبخیلی خوووووووووووووووووووووووووووووووووووب

فراااااااااااااااااااااااااااااااااااامووووووووووووووووووووووووووووووووشیییییییییییییییییییییییییی!!!

                                         فراموش کردن

                                        آدم مسخره ای

                                           به اسم

                        بچه پررووووووووووووووووووووووووووو!!!

و البته از اون جایی که "نیروی عشق" از بین رفتنی نیست(بلکه از انسانی به انسان دیگر منتقل میشود!!!!!)

به اطلاعتون میرسونم که این نیرو به چه صورت تقسیم شده!!

میتی جون30%

جدل جون 5.99%

عرفی جون60%

4.1%هم ...نمیدونم والا!!باید با یلدا دنبال شخص جدیدی بگردیم واسه انتقال دادن اون 4.1%!!!!

معرفی این اشخاص بماند برای بعد!!!

و اما داخل پرانتز این نکته رو هم بگم که امروز توسط چند تا از بچه شهرستانی های کلاسمون به طرز مسخره ای ضایه شدیم!!!نپرسید چطوری چون اگه بخوام تعریف کنم خون جلوی چشامو میگیره!!

آخه بدجووووووووووووووووووور ضایع شدیم!!!!!

فاصلمون یه پنجره ست پنجره رو میشه شکست

میشه که دستاتو گرفت بازم کنار تو نشست

فاصلمون یه پنجره ست برای پیوند دو دست

با یک نگاه پل میشه زد پنجره رو میشه نبست

نتیجه اخلاقی: باید شیشه های گاوداری رو شکست ولی خب رها تو باید درو بشکنی یکم کارت سختتره فقط یکم!

چه اشکالی داره که طوسی یه همچین فکری بکنه؟؟؟هان؟؟؟

برعکس من که تو اوج علاقم از خودم موج نفرت منتشر می کنم تو بدون هیچ احساسی می تونی خودتو الکی الکی رسوا کنی!!!

اصلا دیگه مخ من یکی هنگ کرده نمی دونم چی بگم چه غلطی بکنم..................

خسته شدم.....اه.......مزخرف..........مسخره..............زندگیه لجن............................................

اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

این چه وضعیتیه آخه؟؟

نمیخوام این زندگی مسخره رو...........

الهی بمیری که هر چی میکشم از دست تو.....تو.......تو.................مغرور........بی احساس..........مسخره......بی خود.........بی مصرف.........................................................سنگ....سرب....یخ.....منجمد......

تو............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو اون کوه بلندی که سرتا پا غروره

کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره

بی عبور.........تنها................مغرورررررررررر...........بمیر.......................

بمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر.............

تو نباشی غم دنیا همه رو سرم خرابه(خرابه لعنتی!خرابه)

فکر به خاطره هامون همشون برام عذابه(چی؟؟؟خاطره هامون یادت رفته؟)

چشمای من پر گریه پر آبه!!(واسه همینه همیشه نیشم بازه!!)

ای عشق من!!لبخند بزن!!(فقط لبخند بزن!!نخندیا!!آخه یه مقدار مسخره و بد میخندی!!)

نزدیک تر از جونی به من!!(زیاد جدی نگیر این قسمتو!!)

با من بمون ای مهربون!!عشق منی پیشم بمون!!(میدونم نمیتونی یه جا بند شی!میدونم میری)

یه علاقه ای تو وجودمه که نمیتونم پنهونش کنم(رسوای عالم شدم!خودم میدونم!)

بمون واسه یه بارم که شده نزار قلبمو داغونش کنم(نزار لعنتی!نزار!)

تو که میدونی من دوست دارم!!(نه تنها تو بلکه کل دانشگاه میدونن!!!!)

میگم یلدا!

حالا اگه فک کنه من ازش خوشم اومده چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا چه گلی به سر بگیرم؟؟؟

عجب بدبختییه ها!!

بچه پرروام  که اگه شک داشت با اون گندی که بالا اومد به یقین رسید!!!!!!

خوبه!!!طوسی جونم به جمع معشوقای توهمی من اضافه شد...

مداد رنگی و میتی و کوفت و درد و ...

دیروز یه فال حافظ گرفتم بیت اولش این بود:

هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی

که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی!!

فکر کن!! قصه ضایع بازیای ما حتی به گوش خواجه حافظ شیرازیم رسیده!!

رها نگفتم شک نداره هیچ مثل روز براش روشنه؟؟؟!!نگفتم؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آه ای پر و بال من پر و بال خودت!

من را نکشان چنین به دنبال خودت

کالای شکسته را خریداری نیست

این دل که خودت شکسته ای مال خودت...

مال خودت!!!با این گندی که زدی و آبرومو بردی (اونم جلوی میتی!!)این دل مسخره مال خودت...

خیلی رو داری!!!یه دفه میری و یه مدت غیبت میزنه!!بعد دوباره میای و منو هوایی میکنی!!

یلدااااااااااااااااااا!!!با این دو تا دیوونه چه کنیم؟؟؟اون یکی که ساعت 12 تازه از خواب پا میشه و بعد از این که دسشوییشو رفتو آب پرتغالشو(شایدم آب سیبشو!)خوردو دوباره دسشویی رفت و با مامانجونش خدافظی کرد و کیف و وسایلشو برداشتو!!! پول تو جیبیشو از بابایی گرفت و...تازه تصمیم میگیره بیاد دانشگاه!!!

اینم از بچه پررو که معلوم نیست تو اون لونه موش چه غلطی میکنه!!یادم رفت بهت بگم...سر اون کلاس مسخره داشت با اون پسره که بغلش نشسته بود در مورد پول حرف میزد... از تو حرفاش فقط این چند کلمه رو فهمیدم."شماره حساب"و "پول داری؟؟"و"فعلآ ندارم!!"

فکر میکنم حدسمون در مورد این که 6 تا بچن درست بوده!!بودجه ی خانواده به بچه ی آخر که احیانآ "شاهزاده ی سوار براسب "من باشه نمیرسه!!!!

صد رحمت به میتی که حداقل یه موتور داشت!!!نذاشت که این بچه پررو!تازه داشتیم با میتی جون آشنا میشدیم که این مسخره اومد همه کازه کوزه هامونو به هم ریخت...!!

یلداااااااااااااااااااااااا!!با این سلیقه های قشنگمون چه کنیم؟؟؟؟؟؟

تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد

دل دیگه طاقت نداره این انتظارو نمی خواد

تا کی بگم بمون بمون تو این خیال ناتموم

تا کی باید بهش بگم عمرشو پات کنه حروم

تا کی باید گل بچینم بعد اونا رو پرپر کنم

تا کی تو این بهت غریب این انتظارو سر کنم

تا کی باید عاشق باشم عاشق اون که دوره ازم

تا کی باید خواب ببینم اما به رویام نرسم

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاست

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداست

به من بگو کدوم شبه که میرسه به چشم تو

ستاره ی قشنگ من به من بگو به من بگو

تا کی شبامو پس بدم تا تو رو پیدا بکنم

بیا بمون که من شبو پیش تو فردا بکنم

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاست

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداست

البته می تونم حدس بزنم که وعده گاهمون کجاست

بی شک wc!

چون مهمترین اتفاقات زندگیمون داره اونجا رخ میده

از اون گذشته اولین کلمه ای که من با دیدن تو به زبون آوردم همین بود!

البته آخرشو خوردم چون...................!!!!!!

یه وقت فکر نکنی داشتیم دنبال تو میگشتیما!!!!!!!!

یه وقت این خیال به سرت نزنه که وسط خیابون داشتیم زاغ سیاه تو رو چوب می زدیما!!!!!!!!

نکنه فکر میکنی که انقد سر رو صندلی نشستن درگیری داریم واسه تنظیم view مونه!!!

جون تو از این فکرای بی پایه و اساس بکنی دلخور میشم ازت آب سیب خور تازه وارد!!

منم که حتما دختر مهربانم!!!!!!!!!!!!!

و رها دختر گل!!!!!!!!

چرا ما انقد ضایع میشیم؟؟؟

رها فکرشو بکن!!

عمو امشب شکست عشقی ....با دیدن ما کنار 2تا انسان شریف!!

نگاه های شماتت بار!

فکر نمیکنی بهتره دیگه اونجا نریم؟؟!!!

البته آبرو ریخته شده و نمیشه جمش کرد ولی .....................

چه میدونم !رسوای دانشگاه شدیم رفت..........